محل تبلیغات شما



 

وقتی کریستف کلمب، از سفر معروف و پرماجرایش برگشت، ملکه‌ی اسپانیا به افتخارش مهمانیِ مفصلی ترتیب داد.

 درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند: کاری که تو کرده‌ای هیچ کار مهمی نیست. ما نیز همه می‌دانستیم که زمین گرد است و از هر سویی بروی و به رفتن ادامه دهی، از آن سوی دیگرش برمی‌گردی.

 ملکه‌ی اسپانیا پاسخ را از کریستف کلمب خواست، کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت: این را بر قاعده بنشان ‌!
او نتوانست. تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن اِبا کرد.

 گفتند: تو خودت اگر می‌توانی این کار را بکن! کریستف ته تخم‌مرغ را بر سطح میز کوبید، تهِ آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد. 

همگی زدند زیر خنده که ما هم این را می‌دانستیم. گفت: آری شاید می‌دانستید اما انجام ندادید، من می‌دانستم و عمل کردم. 

انجام دادن چیزی که می‌دانیم احتیاج به شهامتی دارد که هر کسی توان انجامش را ندارد .!
یکی از تفاوتهای اساسی افراد موفق با دیگران همین است.
بسیاری از ما زیر انباشتی از اطلاعات غرق می شویم. در کلاسها، سمینارها و دوره های گوناگون شرکت میکنیم ولی یکی از راهکارهای ارایه شده را کاربردی نمیکنیم.
وقت به کار بستن یادگرفته ها رسیده. اگر میخواهید متفاوت از دیگران باشید، فقط کافی است دانسته هایتان را کاربردی کنید.



در زمان جنگ دوم جهانی در روسیه ایده‌ای به ذهن فرماندهان روسی برای نابود کردن تانک‌های آلمانی رسیده بود به این شکل که به بدن سگهای آموزش دیده مواد منفجره می‌بستند که زیر تانک‌های آلمانی بروند و در زمان قرار گرفتن سگ زیر تانک چاشنی عمل کرده و تانک منفجر شود. در ظاهر امر ایده خیلی خوب و عالی به نظر می‌رسید اما در میدان واقعی جنگ، سگ‌ها به جای تانک‌های آلمانی به زیر تانک‌های روسی رفتند و آنها را منفجر کردند!
فکر می کنید چرا؟ به این دلیل که تانک های آلمانی بنزینی شده بودند ولی تانکهای روسی گازوئیلی بودند و سگها هم با تانک های روسی گازوئیلی آموزش دیده بودند. نقطه قوت سگ‌ها حس شامه آنها بود به همین دلیل آنها طبق آموزشی که دیده بودند تانکهای گازوئیلی روسی را هدف قرار می‌دادند.

نتیجه گیری استراتژیک:
برخی از سازمان‌ها و شرکت‌ها، ویژگی‌هایی را نقاط قوت خود می‌دانند که در واقع در مقایسه با شرایط محیطی و رقبا یا نقطه قوت نیستند یا برعکس نقطه ضعف به حساب می‌آیند. اما این سازمان‌ها به دلیل نداشتن تفکر استراتژیک و بی‌توجهی به آن، عباراتی دهان پر‌کن را به عنوان نقاط قوت خود جار می‌زنند و به آنها عمل می‌کنند که موجب تضعیف یا نابودی سازمان می‌شوند.


 

تحلیل شرکت‌هایی که اتوماسیون را به صورت کامل یا در حد طرح آزمایشی شروع کرده‌اند، نشان می‌دهد چهار فاکتور وجود دارد که تفاوت بین شکست و موفقیت را در این حوزه نشان می‌دهد.

1️⃣ هدف والا داشته باشید تا ارزش واضح به دست آورید

شرکت‌های موفق فرصت‌ اتوماسیون را با یک ارزیابی بالا به پایین شروع کرده‌اند و به شناخت واضحی از بلندپروازی‌ها و چگونگی اثرگذاری خود رسیده‌اند.  تعیین یک هدف بلندپروازانه می‌تواند توازن حساسی ایجاد کند .حدود ۴۰٪  درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی مک‌کینزی گفته‌اند برای سنجش نتایج تلاش‌های خود برای اجرای اتوماسیون، اهداف والایی تعیین می‌کنند.


2️⃣تعهد داشته باشید و ارتباط برقرار کنید

اتوماسیون فرآیندی نیست که در یک واحد کسب‌وکار واحد محدود شود یا مختص بخش IT باشد. شرکت‌های موفق از ابتدا با یک برنامه تحول مصمم به اتوماسیون نزدیک می‌شوند و آن را جزو سه اولویت اصلی خود قرار می‌دهند. 


3️⃣ نظارت درست داشته باشید و به سرعت عمل کنید

اجرای اتوماسیون هم در مقیاس بزرگ و هم با سرعت بالا، به یک برنامه در سطح شرکت و یک رویکرد چابک نیاز دارد. به محض اینکه رهبران ارشد شرکت‌ها متقاعد شوند که اتوماسیون جزو سه اولویت برتر شرکت آنها است، باید یک تیم تحول درست کنند و به آن اختیار دهند تا این فرآیند را مدیریت کند.


4️⃣ قابلیت‌های درونی ایجاد کنید

اگر قرار باشد اتوماسیون شغل‌های بهتر و متفاوت‌تری در اختیار کارکنان قرار دهد، آخرین فاکتور موفقیت، از بسیاری جهات، مهم‌ترین فاکتور است. تعجبی ندارد که هرچه سریع‌تر باید ایجاد قابلیت‌های درونی را شروع کرد؛ به‌ویژه با توجه به منابع مورد نیاز برای پیاده کردن تکنولوژی‌های جدید در کل شرکت .


 


 


 

پارتو اقتصاد دان ایتالیایی بود که با بررسی هایی که انجام داده بود پی برده بود، 80 درصد از ثروت کشور ایتالیا در اختیار 20 از افراد جامعه است .
قاعده 20/80 بدین معنا است که در هرچیزی، میزان اندکی (20 درصد) دارای اهمیت حیاتی و بسیاری (80 درصد) کم اهمیت و یا دارای اهمیت ناچیز است.
بر اساس این قاعده :
80 درصد خریدها از محل کسب و کار شما توسط 20درصد مشتریانتان شما انجام شده
80 درصد از فروش شما متعلق به 20 درصد از محصولات یا خدمات شماست
80 درصد از فروش شما نتیجه اثر بخشی 20 درصد از روشهای تبلیغاتی شماست

IranMarketingg@


 

توصیه می گردد در این مرحله با کمک مشاوران برای حفظ موقعیت فعلی ، شهرت ، اعتبار و آبروی شرکت تصمیم گیری شود تا حس اعتماد و نگاه و ادراک مثبت نسبت به شرکت و محصولات در داخل و بیرون سازمان ایجاد گردد .
مدیران ارشد باید بدانند در هر مرحله باید آمادگی کامل برای گذار و تحول رو داشته باشند . 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ روانشناسی ناحیه یک ری transferworlld خدایا تو تنها مخاطب خاص زندگی منی